دست عشق از دامن دل دور باد!/می توان آیا به دل دستور داد؟/می توان آیا به دریا حکم کرد /که دلت را یادی از ساحل مباد؟ /موج را آیاتوان فرمود:ایست! /باد رافرمود:باید ایستاد؟ /آنکه دستور زبان عشق را /بی گزاره در نهاد ما نهاد/خوب می دانست تیغ تیز را/ در کف مستی نمی بایست داد: (قیصر امین پور)
نوشته شده توسط : علی انصاری
اشک تلح از دیدگان هر احظه میریزد مرا از دل خونین هزازان ناله برخیزد مرا تا تو دورى از من ای صبح امید و آرزو خواب هم از چشمهاى خسته بگریزد مرا السلام علیک یابن طه
نوشته شده توسط : علی انصاری
رابطه دوستی خوب مثل رابطه دست و چشم می مونه وقتی دستت زخمی می شه چشمت گریه می کنه وقتی چشمت گریه می کنه دستت گریه رو پاک می کنه
نوشته شده توسط : علی انصاری
خدایا اگر من به تو بدی کنم بنده های دیگری داری که با انان سر کنی ولی اگر تو از من روی گردانی من دیگر خدایی ندارم
نوشته شده توسط : علی انصاری
درباره آدمها از سوالاتی که میپرسند قضاوت کن نه از جوابهایی که میدهند!!...
نوشته شده توسط : علی انصاری
لیست کل یادداشت های این وبلاگ