سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گنجینه قصار

باران

چهارشنبه 86 آذر 28 ساعت 2:24 صبح

یک نفر بود که از پنجره صحبت می‌کرد

مثل باران به گل سرخ محبت می‌کرد

یک نفر بود که در قحطی آزادی و نور

از دل خسته خورشید، عیادت می‌کرد

یک نفر بود برای من و تنهایی من

آیه‌ی روشن پرواز تلاوت می‌کرد

ناگهان رفت به مهمانی دریا، یک شب

او که بی‌تاب‌تر از موج حکایت می‌کرد

مهربان بودی و در سفره‌ی من، برکت عشق

دل من داشت به لبخند تو عادت می‌کرد

کاش این دل، دل تاریک‌تر از تنهایی

با تو تا آن طرف آئینه حرکت می‌کرد


نوشته شده توسط : علی انصاری

نظرات دیگران [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

رواج ناشایست ها . . .
بر بلندای اهداف . . .
دیگر لازم نیست !
حکمت حماقت . . .
قدرت تفکیک داشته باش . . .
خدایا کمکم کن . . .
روشنایی . . .
تلاش بیهوده . . .
دوستی علی علیه السلام . . .
حسن شهرت . . .
مهربانی . . .
شیشه و آینه
سحر و افطار
تماشای ماه رمضان!
وسیله حجاب
[همه عناوین(967)][عناوین آرشیوشده]


سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن