عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم، بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیده ست
چرا آب به گلدان نرسیده ست
و هنوزم که هنوز است
غم عشق به پایان نرسیده ست
بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید
بنویسد که هنوزم که هنوزست
چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده ست
و چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده ست
عصر این جمعه ی دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس
تو کجایی گل نرگس؟
نوشته شده توسط : علی انصاری
لیست کل یادداشت های این وبلاگ