معبودا،در پهنای هستی غرق شده ام و با بال شکسته در پرواز از این وسوسه های به دوران رسیده و تکراری وا مانده ام . کدا مین گناهم را تفسیر کنم. آن را که مر تکب شده ام یا آن را که در انتظار من است. بار الهی ذره ای در این کوچه های دلوا پسی تنهایم مگذار و در کوره راههای بلا مددم رسان . بگذار این آب زلال هدر رفته به جوی باز گردان. مخزن اسرار وجود! چندی است دلم تنگ صحبت کردن با توست. اما نمی دانم چگونه دردودل خویش را با تو بگویم. بار الهی امید من تویی، تویی و فقط تویی
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]