مهدی به ما یک دم نظـر کن شب تاریک ما را هم سحـر کن
لباس رزم خود مولا به بـر کن ندای من« أنا المهدیت » سـرکن
«یقین دارم که روزی خواهی آمد»
تمام شیعـیان دائـم به یـادت دعـا گویان که تا بینـند شادت
نوشته شده توسط : علی انصاری
گرچه افتاد ز هجرش گرهی در کارم
همچنان چشم کرم از کرمش می دارم
می کشم بار چه کوه غم هجران امروز
تا که فردا دهد آن شه به بر خود بارم
به صد امید نهادیم در این بادیه پای
ای دلیل ره گمگشته فرو مگذارم
پاسبان حرم دل شده ام در هر شب
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
کونسیمی زعنایت که کند بیدارم
فیض از حافظ شیراز گرفت این ابیات
در غم هجر تو می خوانم و خون می بارم
نوشته شده توسط : علی انصاری
مهدی به ما یک دم نظـر کن شب تاریک ما را هم سحـر کن
لباس رزم خود مولا به بـر کن ندای من« أنا المهدیت » سـرکن
«یقین دارم که روزی خواهی آمد»
تمام شیعـیان دائـم به یـادت دعـا گویان که تا بینـند شادت
نوشته شده توسط : علی انصاری
مهدی به ما یک دم نظـر کن شب تاریک ما را هم سحـر کن
لباس رزم خود مولا به بـر کن ندای من« أنا المهدیت » سـرکن
«یقین دارم که روزی خواهی آمد»
تمام شیعـیان دائـم به یـادت دعـا گویان که تا بینـند شادت
نوشته شده توسط : علی انصاری
نوشته شده توسط : علی انصاری
لیست کل یادداشت های این وبلاگ