من با غزلی قانعم و با غزلی شاد تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد ویرانه نشینم من و بیت غزلم را هرگز نفروشم به دو صد خانه ی آباد من حسرت پرواز ندارم به دل آری در من قفسی هست که می خواهدم آزاد ای بال تخیل ببر آنجا غزلم را کش مردم آزاده بگویند مریزاد من شاعرم و روز و شبم فرق ندارد آرام چه می جویی از این زاده ی اضداد ؟ می خواهم از این پس همه از عشق بگویم یک عمر عبث داد زدم بر سر بیداد مگذار که دندانزده ی غم شود ای دوست
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]
صاحبان دلهای حساس نمی میرند
بی هنگام ناپدید می شوند....
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]
بنام خدا مومن لاف نمیزند ... مشفق و مهربان است با خلق خدا یا خائف و ترسان است از خدا یا ناصح مومنان و خیر خواه ایشان است ... بی نام و نشان است ... پر گو نیست ... کاری که عبث باشد از او صادر نمیشود ... نصرت کننده دین است ... حمایت کننده مومنان است ... پناه مسلمانان است ... اگر مدح او کنند نمیشنود گوییا کر است....»" مولا علی علیه السلام
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]
دلیل غربتشان اهل خاک بودن ماست نه بی مزار شدن ها نه بی پلاکی ها به آسمان رسیدند و به ما گفتند: " زمین چقدر حقیر است آهای خاکی ها"
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]
گفتم شبی به مهدی(عج)از تو نگاه خواهم...گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم...
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]